در گُذر از خاطرات ، نامِ تو را یافتم
در شبِ تنهایی ام ، آه که من باختم
اوّلِ شعرم که شد ، قافیه ام بند شد
با دلِ بیتاب خود ، قافیه ای بافتم
مُرغِ دلم پَر گرفت ، در هَوَسِ رویِ تو
بهرِ وِصالِ رُخَت ، سویِ تو می تاختم
مَست و خرابم که کرد ، چشمِ اَهورایی ات
جامِ شرابم شکست ، سویِ تو انداختم
خاطرهٔ عشقِ تو ، داغِ مرا تازه کرد
کاش که این شعر را ، کاش نمی ساختم .
مرداد ماه ۱۳۹۵--- داوودِ جمشیدیان ، مُتِخَلِص به سِتین