در آب و تابِ عشق
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۳۴ ق.ظ
گفتی که مستِ خوابی ، با جُرعه مَی خرابی
از بهرِ کامی آنی ، هر دَم در آب و تابی
از غیر دل بُریدم ، تا که به تو رسیدم
پُر کن تو جامِ ما را ، از ساغرِ شرابی
شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِتین
اسفندماه 1399
۹۹/۱۲/۲۵