BIMARE ESHGH
يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۳۵ ق.ظ
بیمارِ عشق
در مسلخِ عشق ، عاشقِ زار تو ام
تا گاهِ سحر ، دوباره بیدار تو ام
از سوزِ عطش سوخت لبِ تشنهٔ من
عمریست طبیب من ، که بیمار توام
ای غُنچهٔ نو شکُفتهٔ باغِ نگاه
آن شبنمِ افتاده به گُلزار توام
آمد همه جانِ من به لب ای مَهِ من
در حَسرتِ آن لحظهٔ دیدار توام
خوشبوی تری تو از گُلِ نرگس و ناز
تو نِکهتِ عشقی و من آن خار تو ام
لیلی رُخِ من ! نِگر تو ما را به دَمی
آواره چو مجنون که در انظار تو ام
ای دخترِ ناز ! بیا تو در عمق دلم
دریاب مرا ، که من گرفتار تو ام .
شاعر معاصر : داوود جمشیدیان
اسفندماه ۱۳۹۶
۹۶/۱۲/۱۳