ESHGHE KHIALY
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ
عشقِ خیالی
شبی لیلی رُخی بر ما نظر کرد
تبِ عشقش دَمی بر دل اثر کرد
نگاه چشمِ او پُر از شَرَر بود
غم و اندوه را از سر بدر کرد
رُخش چون قُرصِ مَه آتش بپا کرد
قَدَ رعناییش شوقم بسر کرد
بدستم تا گرفتم زلفِ نازش
به زلفِ او دو چشمم بس نظر کرد
هلالِ آن کمانِ ابروانش
دلِ بیتابِ من را در به در کرد
هَوَس کردم به باغِ لیمووانش
به دل تابِ عَطَش را بیشتر کرد
شرارِ بیکرانْ لب های داغش
عَطَش را بر لبانم بارور کرد
به خوابِ خوش که رفتم آن صدایش
مرا بیدار ز خوابِ مختصر کرد
پریدم من ز خوابِ لیلی خود
خیالِ خوش مرا دیوانه تر کرد.
شاعر معاصر : داوود جمشیدیان
آبان ماه ۱۳۹۵
۹۵/۰۸/۱۰