خزان و تنهایی
چهارشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۳ ق.ظ
در شبِ تنهایی ام ، بادِ خزان می وزید
زوزهٔ خود را به کین ، بر رُخِ من می کشید
غم به درونِ دلم ، رِخنه که کرد تا سحر
خسته دلِ عاشقم ، خواب به چشمش ندید
تیرماه ۱۳۹۵ --- داوود جمشیدیان ( سِتین )
۹۵/۰۴/۰۹
خسته دل عاشقم خواب به چشمش ندید
زیباست
موفق باشین جناب استاد