www
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۳۹ ق.ظ
تنها عشقِ من
بُرد مرا در عَطَش ، آن رُخِ زیبای تو
بسته قراری دلم ، با دلِ شیدای تو
نیست مرا طاقتِ ، دوریِ رُخسارِ تو
تا که شَوَم همدم و مونسِ شبهای تو
خوابِ من آمد رُخَت ، گشت دل آشُفته ات
سوخت تنم تا سحر ، در تبِ رویای تو
زد به سرم شوقِ وَصل ، در شبِ تنهایی ام
در هَوَسِ بوسه ای ، بر سرِ لب های تو
تا که فِتادی دَمی در نگه و خاطرم
در نظرم نقش بست ، قصهٔ فردای تو
ای گُلِ لیلی رُخَم ، زود بیا در دلم
شد دلِ مجنونِ من ، عاشقِ تنهای تو
سر به هوا شد کنون ، خسته دلِ عاشقم
نیست در اَنظارِ او ، چون رُخ و سیمای تو
شاعرِمُعاصر:داوودِ جمشیدیان مُتِخَلِص به سِتین
نوروز ۱۳۹۵ --- ایذه ( خوزستان )
۹۵/۰۱/۱۸