به ضیافتِ نگاهِ تو
يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ب.ظ
یک شبی این دلِ من مست و پریشان تو بود
تا سحر خواب نرفت ، یکسره حیران تو بود
تا که خواندی تو به بزمت دلِ شیدایِ مرا
بر سرِ خوانِ نگاهت همه مهمان تو بود
داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِتین
فروردین 1395
۹۵/۰۱/۰۸