"""""
شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ب.ظ
دیارِ نخل های خمیده
من از دیارِ آن نخل های سوخته و خمیده ام
که از داغِ فِراغِشان ، درد هایی کشیده ام
ماندم و در مصافِ بعثیان سپر بَلایشان شدم
کاش میدانستند زبهرشان خطر را به جان خریده ام
ای نخل های وادیِ لاله های سُرخ پَر پَرم !
به اُستواریِ بیکرانهٔ صلابتتان هرگز ندیده ام
خاکت مقدس تو همان سرزمینِ مادریِ من است
قسم به عشق،که به شوقتان قامت نبریده ام
آنگاه که ناجوانمردانه شدی جولانگه خَصمِ زبون
چون کوه به عشقت ماندم و ازکس نرمیده ام
منم آن عاشقِ و ، تو همان عشقِ بی بدیلِ منی
که بجز تو در مَسلخِ عشق دلبری برنگزیده ام
ای خوزستانِ من که قطعه ای از بهشتِ خداشدی
تمامیِ خاکت شده عزیز و نورِ چشم و دیده ام
اکنون که رسیده موسمِ کوچ و گاهِ سفر شده
تو بمان بر جای وطن ،که من تا به ابد آرمیده ام .
بهمن ۱۳۹۴ --- سِتین
۹۴/۱۱/۰۳