حلقهٔ دار ، برای مجرمِ عشقِ تو
سه شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۰۱ ب.ظ
شاهکاری جدید در ادبیات پارسی زبانان جهان
ای که با اوجِ نگاهت بیقرارم کرده ای
یوسفِ گمگشته ای درشام تارم کرده ای
نقش می بندد رُخِ تو در خیالم هر دَمی
منتظر در انتظارم در بهارم کرده ای
تا که دادم دل به تو حیرانِ آن رویت شدم
با کِرشمه ، ناز و عِشوه ، اختیارم کرده ای
دل نبود قبل از تو مجنون حال و بیتاب کسی
در غُبارِ عشق اسیر ، در انتظارم کرده ای
همچو مجنونِ گریزان در پیِ لیلایِ خود
شُهره آن شهرِ عُشاق در دیارم کرده ای
از عَطَش می سوزد این دل در فِراغت تا ابد
آن غم ِدوریِ خود را چون نثارم کرده ای
مُجرمِ عشقت شده داوود ، ای معشوقِ ناز
عاشقِ محکوم به عشق ، بر حلقهْ دارم کرده ای .
شاعر معاصر : داوود جمشیدیان متخلص به سِتین
زمستان ۱۳۹۴ --- آذر بایجان شرقی - تبریز
۹۴/۱۰/۲۲