شبِ سردِ زمستانی من
سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ
در یک شبِ سردِ زمستانی ، دلم هوای تو کرد
غم آمد سراغِ من ، اما دل بود که ناله برای تو کرد
می سوختم از داغِ فراغِ تو در آن شبِ تنهایی ام
من بودم و عشقی که در آن شب تا سحر صدای تو کرد
سر در گریبان بودم و نگاهم به ستارهٔ دنباله دار
یادم افتاد که من نبودم ، عشق بود که جان را فدای تو کرد
مُرغِ دلم بجز نگاهت هَوَس بر دل کسی نکرد
مشتاقِ دیدنِ روی تو بود و ، آشیانه در سرای تو کرد
من ماندم و این دلِ تنهایی ام در غبارِ انتظار
که همه اش از خوابِ آسوده ای می گفت که در لوای تو کرد
عمریست که آرمیدن در آغوشت شده آرزویِ دلم
خوش آندمی که داوود وجودش را مملو از عشقِ آشنای توکرد
دی ماه ۱۳۹۴ --- سِتین
۹۴/۱۰/۰۸