من و تو وسکوت
چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ
هر وقت دلتنگ می شدم
هوای دلم بارانی بود .
مجبور می شدم میزبان تنهایی ام شوم،
حضورم در لحظه ها گم می شد،
تنها تیک تیک صدای ساعت دیواری اتاق خوابم
مرا نوازش می کرد و به اوج می بُرد .
روزهای با تو بودن در خاطرم
مرور می شد،
روزهایی که من بودم و تو و سکوت
ودیگر هیچ کس نبود .
تو تنها بهانه بودی برای نفس کشیدنم،
کاش می توانستم سکوتت را ترجمه کنم
تا بهترین مترجم دنیا شوم
من می گفتم و تو گوش میدادی
من بودم ، تو و سکوت و ...................................
مرداد ماه ۱۳۹۴ --- سِتین
۹۴/۰۵/۱۴